۱۳۸۵/۱۲/۸

فضای لطیف

[لُطفِ اول:]
مردی کاملا عادی، با چشمانی که اندکی بلاهت و مهربانی را توأمان دارد، با جثه‌ای لاغر و رنگ‌پریده، که با کودکان دائم شوخی و بازی می‌کند، می‌خندد و به آن‌ها لطف می‌ورزد: یک مهربانی ِ کاملا عادی و موردِ انتظار.

[لُطفِ دوم:]
مردی شُسته-رُفته، با کَلّه‌ای طاس و ابروها و چشمانی کشیده رو به بالا، که از آن‌‎ها غضب و شرارت و قلدری می‌ترواد، همراه با سبیلی تاب‌خورده و نوک‌تیز، و جُثه‌ای بسیار ورزیده و مهیب، با لباسی عجیب و رازآلود، که گویی برای قامتِ خون‌ریز ِ او دوخته شده، چنان بازیِ کودکان را نگاه می‌کند که هرلحظه گمان می‌بری؛ حالا وقت‌اش است که گردنی را بشکند، یا شکم ِ یکی را سفره کند. اما همین‌که کودکی خُرد از مقابل‌اش می‌گذرد، به مهربانی و عطوفت لبخندی می‌زند و دستِ پُرقدرت‌اش را به نرمی بر سر ِ کودک می‌کشد و از او می‌گذرد: جوشش ِ لطفی عظیم، بسیار عظیم‌تر از لطفِ پیشین، در فضایی نامُنتَظَر.

۸ نظر:

  1. لطف نامنتظر، عزیزتر.
    بیچاره آنها که لطفشان درونی شده.

    پاسخ دادنحذف
  2. به نظرم براي درك ‏‏، سنجش يا قياس فضاي اين دو گونه لطف بهتر بود صفت هاي ارزشي را كم كني و قضاوت را به عهده ي خواننده بگذاري

    پاسخ دادنحذف
  3. خواننده دلش مي خواهد خودش چيزي كشف كند و لقمه جويده شده به دهانش وارد نشود. توصيف جزء به جزء چگونگي لطف در اين فضاها مثل نوشتن يك گزارش علمي پس از بازديد از كارخانه ي نوشابه سازي است.

    پاسخ دادنحذف
  4. منم با ماه کولی موافقم

    پاسخ دادنحذف
  5. زاویه دوم بیشتر به دل می نشیند. غیر از بیان زیبایش، شاید چون نوستالژی ماست. یا عرف را این طور می بینیم. که پدرانمان از سنگ بودند و لبخند کم پیدایشان از هزار محبت شیرین تر بود.

    پاسخ دادنحذف
  6. من هم لطف دوم را می پسندم! سخت! چرا که در لطف اول همیشه این شک هست که این مهر تقدیری است و بایسته و غریزی، که راه دیگری برای این نوع کاراکتر اصلا متصور نیست،-و اگر بود، کی می داند ...؟- در حالیکه دومی انتخاب انسانی اگاهانه ای را با خود حمل می کند که سخت روشن است.

    به نظرم گزارش تصویری دقیقی بود
    اطلاعاتی که باید، داده نشده است

    پاسخ دادنحذف
  7. سلام! اين قسمت دوم خيلي زيبا بود

    پاسخ دادنحذف