۱۳۸۳/۹/۲۹

صورت و معنا

دو چیز، اگر بشود نامشان را چیز نهاد، در پس همۀ پدیده‏ها جاری است. فهم ما از دنیا بسیار دستخوش این دو حقیقت متضاد است.

یکی صورت است و آن دیگری معنا.

معانی در بعدی رقیق و نامتناهی در جریانند و صورتها چونش قوام یافته‏ای هستند که با حواس ما نزدیکتر و مآنوسترند.

معانی خلق نمی‏شوند بلکه کشف می‏شوند. اما صورتها هرچه از زمان تولدشان بگذرد پخته‏تر و جانبدارانه‏تر می‏گردند.

صورت، دال است و معنا، مدلول. البته این تقابل، دائم در حال شکل‏گیری و باز تولید است. به این معنا که هر صورت برای مرحلۀ پس از خود معنایی فراگیر است. این نظام معناهاست که مقوِّم یک ساختار به هم تنیدۀ اجزای ناهمساز است.

در نهایت آنچه می‏ماند شبکه‏ای از نظامهای معانی گوناگون است که به وسیلۀ ابرنظام معناییِ پشین دربرگرفته شده است. ابر نظام نیز با نخستین پرسش انسان از هستی آغاز می‏شود و تا زمانی که انسانی وجود داشته باشد ادامه می‏یابد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر