دو چیز، اگر بشود نامشان را چیز نهاد، در پس همۀ پدیدهها جاری است. فهم ما از دنیا بسیار دستخوش این دو حقیقت متضاد است.
یکی صورت است و آن دیگری معنا.
معانی در بعدی رقیق و نامتناهی در جریانند و صورتها چونش قوام یافتهای هستند که با حواس ما نزدیکتر و مآنوسترند.
معانی خلق نمیشوند بلکه کشف میشوند. اما صورتها هرچه از زمان تولدشان بگذرد پختهتر و جانبدارانهتر میگردند.
صورت، دال است و معنا، مدلول. البته این تقابل، دائم در حال شکلگیری و باز تولید است. به این معنا که هر صورت برای مرحلۀ پس از خود معنایی فراگیر است. این نظام معناهاست که مقوِّم یک ساختار به هم تنیدۀ اجزای ناهمساز است.
در نهایت آنچه میماند شبکهای از نظامهای معانی گوناگون است که به وسیلۀ ابرنظام معناییِ پشین دربرگرفته شده است. ابر نظام نیز با نخستین پرسش انسان از هستی آغاز میشود و تا زمانی که انسانی وجود داشته باشد ادامه مییابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر