۱۳۸۴/۷/۱۵

اسم

نمی‌توانم از سایه‌ی سنگینِ اسامی خلاص شوم. تا کنون فکر می‌کردم دیگری یک ماهیت است که در قالب یک مفهوم ذهن مرا اشغال کرده، اما حالا می‌بینم که دیگری تنها یک اسم است. نمی‌توانم تغییرش دهم. من به حقیقتِ او وفادار نیستم. من او را در قالب یک اسم به بند کشیده‌ام، به چیزی که همواره از آن گریزانم. تلاش برای تغییر نام افراد تلاش نافرجامی است. هر کس، به تنهایی یک اسم است و یک صورت. به بدبینیِ پارانوئیکی گرفتار شده‌ام؛ آیا اگر نامم چیز دیگری بود، رهاتر نمی‌زیستم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر