نقلقولی از آقایِ پورمحمدی در موردِ سعیدِ جلیلی نظرِ برخی را به نقشِ بازدارنده و احتمالاً مخربِ آقایِ جلیلی در سیاستِ ایران جلب کرده. آقای پورمحمدی گفته که در موردِ اجرایِ FATF در ایران، آقایِ جلیلی در شورایِ عالیِ امنیتِ ملی به او گفته که «اگر تو مسئولِ [اجرایِ FATF] باشی، ما قبول داریم، ولی بقیهی آقایان [یعنی دولتِ آقایِ روحانی] را قبول نداریم» (مسعودِ براتی که گویا نمایندهیِ ستادِ آقایِ جلیلی ست، در تلویزیونِ جدال این نقلقول را رد نکرد، اما آن را در امتدادِ گفتارِ «لولوسازی» از جلیلی طبقهبندی کرد).
واضح است که جلیلی آن حرف را از سرِ «دوستی» و ابرازِ ارادت به پورمحمدی گفته. منظورش برشمردنِ یک امتیاز برایِ تقویتِ جناحِ خود و ضعیف نگه داشتنِ رقیب بوده. تصویرِ کلیتر را هم که ببینیم، از برخی شواهد پیدا ست که جلیلی از سیاست (چه داخلی و چه خارجی) بیشتر باقی ماندن در مرزهایِ دوست و دشمن را میفهمد و چکیدهیِ این منش و این فهم را با «دوست»اش در میان گذاشته*. اما به شکلی عجیب و غریب، پورمحمدی دارد آن افشایِ رازِ دوستانه را در متنِ یک گفتارِ تخریبی به کار میگیرد و کلِ دوستی را بر هم میزند. جلیلی او را دوستِ خود و از جناحِ خود میدانسته. بعید میدانم بعد از این نقلقول بتوان آن دوستی و همجناحی بودنِ قبلی را دستنخورده سرِ جایاش نگه داشت. در جریانهایِ انتخاباتی همیشه مسیرهایِ سیاسیِ جدید باز شده. این بار شکافی جدید در سیاست ایجاد شده که مسبباش پورمحمدی ست. با خیانتاش مسیری تازه باز کرده. با سلیقهیِ من، ولنگارانه و خارج از قاعده، کارِ ناشایستهای کرد برایِ بیرون راندنِ جلیلی از جبهه و جناحی که او را در خود جا داده، به سمتِ باز کردنِ راه برایِ ایدهای که آن را درست میدانسته. پورمحمدی میخواهد ما فکر کنیم که او فکرِ عملگرایانه و مصلحتاندیشانهای دارد که جبهه و جناح نمیشناسد و جانبِ «کارِ درست» را میگیرد. میخواهد ما فکر کنیم که در تقابل با جلیلی که منطقاش «دوستـدشمن» است و تخیلی بسته از وضعیت دارد، او با ذکاوت این فروبسته ماندنِ نظری را فهمیده و از آن اعلامِ برائت کرده؛ به سودِ «نفعِ ملی»، به زیانِ دوستاناش، یا کسانی که او را دوستِ خود میپنداشته اند، افشاگری کرده. رویِ هم رفته در چشمِ من چرخشی در انتخاباتِ امسال وجود دارد با این محتوا که کسانی در سیاستِ ایران مایل شده اند جناحشان را به سودِ درکی که از «امرِ ملی» دارند تصفیه کنند. و این دقیقاً همان موضعی ست که به نظرم پزشکیان و قالیباف هم، هر کدام به شیوهیِ خود، سعی میکنند خود را در چارچوبِ آن بازآرایی کنند.
* پانوشت: آقایِ براتی در همان گفتوگو با تلویزیونِ جدال گفت که 2 نکته وجود دارد که مسئلهیِ ناتوانیِ جلیلی در حصولِ توافق و تعامل هنگامِ مجادلاتِ سیاسی را رد میکند: (1) یکی حلِ 6 مسئله با آژانس تا قبل از سالِ 88 و (2) بیانیهیِ تهران در اردیبهشت 89. به نظرم، هر دویِ این موارد را میشود جورِ دیگری، به زیانِ جلیلی، تفسیر کرد. من این گفتهیِ براتی را صرفاً جهتِ نقل گفتم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر