۱۳۸۴/۸/۱

کولاژ


خیام:
یـاران بـه مُـرافقت چـو دیــــدار کـنید / شاید که ز دوست، یادْ بسـیار کنید
چون باده‌ی خوشگوار نوشید به هم / نوبت چو به ما رسد، نگون‌سار کنید

والتر بنیامین:
در میان آداب و سنن ِ اقوام ِ کهن، یکی هست که به نظر می‌رسد به ما هشدار می‌دهد که وقتی از طبیعت ِ دست و دل‌باز چیزی برمی‌گیریم، باید مواظب باشیم در دام طمع نیفتیم. زیرا ما چیزی از خود نداریم که به مام ِ زمین هدیه کنیم: این است که باید موقع ِ گرفتن، پیش از آن که دست روی سهم خود بگذاریم، با بازگرداندن ِ قسمتی جزئی از همه‌ی آنچه به دست آورده‌ایم، به طبیعت ادای دین کنیم. این احترام، در آداب و سنن ِ کهن ِ شراب‌‎ریزی بر خاک بیان شده است. در واقع شاید ممنوع بودن ِ جمع‌آوری خوشه‌های فراموش شده‌ی ذرت، یا خوشه‌های به زمین افتاده‌ی انگور، به منظور این که به خاک یا نیاکان ِ زحمت‌بخش بازگردند، گونه‌ی تغییر شکل یافته‌ی همان عادت ِ از یاد رفته باشد، که تا به امروز رسیده است. عادت ِ آتنی جمع کردن ِ خرده‌های نان از روی میز را جایز نمی‌شمرد، زیرا آنها را متعلق به قهرمانان می‌داند.
اگر جامعه چنان در اثر نیاز و طمع منحط شده باشد که عطایای طبیعت را تنها حریصانه دریافت کند، و برای کسب سود بیشتر، میوه‌های هنوز نرسیده را از درخت برُباید و به بازار آورد، و برای این که سیر شود، بشقابش را تا ته خالی کند، خاک- نیز تهیدست خواهد شد و زمین- بد محصول خواهد داد. [خیابان یک‌‎طرفه، ترجمه‌ی حمید فرازنده]

۱ نظر: