۱۳۸۸/۱۱/۱۲

شیوه‌یِ ادایِ جملات

نوعی از تقدیرگرایی و انکار ِ نفس هست که مدلی کارا و مؤثر از حقیقت‌گویی را فراهم می‌کند. در این حالت سبک و فرمی خاص از ادایِ جملات برای‌ام جذّاب است و حالت‌هایِ دیگر غلط و کژدیسه اند. میل دارم جملات را جوری بگویم و جوری بشنوم که در آن نقش ِ فاعل کم‌رنگ شده. گوینده‌ای باشم که به هنگام ِ بازگفتن ِ خود، هستی‌اش را درونِ جریانی روایت می‌کند که اراده و اثرش بسیار قوی‌تر از اراده و اثر ِ او ست. فاعلی که هرچند به نظر فاعل است امّا خود را به صورتِ مفعولِ صِرف توضیح می‌دهد و از خود هم‌چون یک نتیجه سخن می‌گوید نه هم‌چون ریشه و شاخه و برگ. این تمایل به مجهول دیدنِ خود به سویی می‌رود که او همواره خود را محصولی بداند که حوادث و ساختارهایِ روزمره رقم‌اش می‌زنند. او حادثه‌ای ست که مدام رخ می‌دهد و کار ِ او غلتیدنِ نیمه‌هُشیار از یکی به دیگری ست. برایِ نمونه، اگر کسی به هنگام ِ توصیف، خود را عامل ِ انجام ِ کاری جا بزند، حدس می‌زنم که در حالِ دروغ گفتن است و حتماً یک جایِ کارش می‌لنگد، و اگر عاملیت‌اش را لابلایِ جریانی بگنجاند که به وقوع ِ او و کرده‌اش منجر شده، حرف‌اش را حقیقی‌تر و باورکردنی‌تر می‌دانم و رگه‌ای از شرافتی خوش‌ذوق را در گفته‌اش به جا می‌آورم. ظاهر ِ گفتار تنها حوزه‌یِ بااهمیت است. اگر دو نفر یک مفهوم ِ کاملاً مشخص را به دو شیوه‌یِ متفاوتِ فوق بگویند، من در مقام ِ شنونده با اولی مخالف ام و با دومی احساس ِ هم‌دلی می‌کنم.

۹ نظر:

  1. شما احیاناً وسواس نداری؟!‏

    پاسخ دادنحذف
  2. یادش به خیر اسکاروایلد! می گفت: فقط احمق ها از روی ظاهر قضاوت نمی کنند.

    پاسخ دادنحذف
  3. درست گفته اید و خوب نوشته اید. ولی بعضی وقت ها هم - و این وقت ها معمولاً وقتی سر می رسند که آدم یا خودش در معرض ستم قرار دارد یا هم دلی اش با دیگری در موقعیت ستم دیدگی به حداکثر می رسد - که فقط می ایستی و اعتراض می کنی و در این اعتراض تمام دادخواهی را "من"، یک "من" تنها دارد انجام می دهد.

    پاسخ دادنحذف
  4. www.parissamaz.blogfa.com

    chetori? delemoon barat tang shode! matlab ham mesle hamishe aali bood!;)

    پاسخ دادنحذف
  5. سلام پریسا. من خوب ام. دل ِ من هم تنگ اه براتون. چه خوب اه که به یاد بودی!

    پاسخ دادنحذف
  6. سلام
    یک سوال!پدر شما از فارغ التحصیلان دانشگاه تبریز هستند؟

    پاسخ دادنحذف
  7. به مریم:
    کامنت‌تون رو دیدم، اما منتشر نکردم. فکر کردم بهتر اه جواب ِ سؤال‌تون رو از طریق ِ ایمیل بگم، اما پروفایل‌تون خصوصی بود.

    پاسخ دادنحذف
  8. می ترسی؟ تو ترس رو چطوری می فهمی؟

    پاسخ دادنحذف